شعر کارو

ساخت وبلاگ
تو غلط میکنی اینگونه دل از ما ببری!

سرخود آینه را غرق تماشا ببری !

مرده شور من عاشق که تو را میخواهم!

گور بابای دلی که به اغوا ببری !

چه کسی داد اجازه که کنی مجنونم!

به چه حقی مثلاً شهرت لیلا ببری!

به من اصلاً چه که مهتابی و موی تو بلند!

چه کسی گفته مرا تا شب یلدا ببری!

بخورد توی سرم پیک سلامت بادت !

آه از دست شرابی که تو بالا ببری!

زهرمارو عسل، از روی لبم لب بردار!

بیخودی بوسه به کندوی عسلها ببری !

کبک کوهی خرمان!سر جایت بتمرگ..

هی نخواه این همه صیاد به صحرا ببری!

آخرین بار تو باشد که می آیی در خوابم،

بعد از این پلک نبندم که به رویا ببری!

لعنتی!عمر مگر از سر راه آوردم...

که همه وعده ی امروز به فردا ببری

این غزل ها مال تو بردار و از این جا گم شو 

به درک با خودت آنرا نبری یا ببری!

+ نوشته شده در  شنبه ششم خرداد ۱۳۹۶ساعت 20:43  توسط هادی پیش بین ،اشعار کارو   | 
عشق یه چیز خاصه...
ما را در سایت عشق یه چیز خاصه دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : hadipishbin بازدید : 241 تاريخ : يکشنبه 14 خرداد 1396 ساعت: 7:11